English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7675 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
based on a contract U قراردادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
based U مبنی
based U مستقر
based on U مبنی بر
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
machine based U مبتنی بر ماشین
computer based U بر مبنای کامپیوتر
broadly-based U ارگانیشاملگروههایمختلفمردم
based on trusteeship U امانی
server based application U برنامه کاربرد شبکه
computer based learning U یادگیری بر پایه کامپیوتر
based on private motives U غرض امیز
based on private motives U غرض الود
act based on pejudgement U قصاص قبل از جنایت
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
computer based training U تربیت مبتنی بر کامپیوتر
character based program U برنامه دخشه
wood-based materials U جنسسطحتخته
client based application U برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
character based program U برنامه مبتنی بر کاراکتر
acts based on private motives U غرض ورزی
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
by contract U بطور مقاطعه
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract U قراداد کلی
contract with U عقد کردن
contract U :قرارداد
in contract U طبق قرارداد
contract U منقبض شدن
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
contract U : پیمان بستن
contract U دچارشدن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U همکشیدن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U مقاطعه
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U قرردادبستن
contract U کنترات پیمان .
contract U قرارداد بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U تعهد
contract U عقد
prime contract U قرارداد اصلی
performance of a contract U اجرای قرارداد
parties to the contract U طرفین عقد
parties to the contract U متعاقدین
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract U متعاملین
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract U رابطه متعاقدین
provisions of a contract U شرایط قرار داد
provisions of a contract U مواد قرار داد
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract U شبه عقد
quasi contract U شبه قرارداد
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
law of contract U قانون قرارداد
lease contract U اجاره نامه
lease contract U عقد اجاره
license contract U قرارداد اجازه استفاده
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
optional contract U خیاری
optional contract U غیر واجب
labor contract U قرارداد کار
requirements of a contract U مقتضای عهد
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract U عقد فضولی
unconditional contract U عقد منجز
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract U عقد صحیح
validity of a contract U اعتبار قرارداد
validity of contract U صحت قرارداد
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract U عقد باطل
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract U پیمان نامه
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
revocable contract U عقد جایز
revocable contract U عقد مجاز
reward contract U عقد جعاله
sales contract U قرارداد فروش
service contract U قرارداد خدمت
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
social contract U قرار داد اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
the contract is still valid U قراردادباعتبار
the contract is still valid U خودباقی است
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
contract of sales U قرارداد فروش
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract U شرایط قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
conditional contract U عقد معلق
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
executory contract U عقد موجل
forced contract U عقد مکره
formula of contract U صیغه عقد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
gratuitous contract U عقد غیر معوض
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
futures contract U قرارداد اینده
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
futures contract U قرارداد سلف
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
inoperative contract U عقد غیر نافذ
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
contract period U دوره قرارداد
contract period U مدت قرارداد
contract quantity U حجم قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
contract specification U مشخصات قرارداد
invalid contract U عقد فاسد
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
irrevocable contract U عقد لازم
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract work U پیمانکاری
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
cost sharing contract U قرارداد اشتراک در هزینه ها
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1وقتی انسانها بر اساس دارایی اشان ارزیابی می شوند
1استخدام عبارت از پرکردن و پرنگهداشتن پست های خالی درتشکیل سازمان به اساس اهلیت، لیاقت و شایستگی میباشد
1filter-based devices
1filter-based cartridges
0As per your discussion with our manager, please let us know about our Internet contract renewal with Afghan Telecom for the year 2017.
0خوب معنی این چیست
0pro forma contract
0Sub-contract is by by buying similargoods in the market
0Sub-contract is by by buying similargoods in the market
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com